MULLER

Welcom

MULLER

Welcom

تازگی ها تابستون اومده و مدرسه ها تموم شده . من دبیرستان هستم و هنوز سنی ندارم ، حالا که مدرسه ها تموم شده تو خونه بی کار هستم برای همین گفتم چی بهتر از این که یک وبلاگ راه اندازی کنم و توش مطالبی که بین بیشتر سایت ها محبوبیت داره وبدرد بخور هست بزارم .
امیدوارم که بدرد شما بخوره

بایگانی
آخرین مطالب

من و دنیای مجازی

سه شنبه, ۲۶ خرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۰۴ ب.ظ

http://wisgoon.com/media/pin/images/o/2015/3/6/15/1425643896799225.jpg


از کی همچی شروع شد ؟ چی شد که من اومدم طرف کامپیوتر ؟ چرا نرفتم برای کار دیگه ؟ چرا خودمو معتاد کامپیوتر کردم ؟ واقعا اینا سعالاتی هستند که اگر کسی از شما بپرسه جواب قانع کننده ای براش نداریم . من خودم وقتی واقعا نگاه میکنم میبینم که خیلی زیاده روی میکنم تو کار با وسایل رایانه ای....


http://wisgoon.com/media/pin/images/o/2015/3/6/15/1425643896799225.jpg


از کی همچی شروع شد ؟ چی شد که من اومدم طرف کامپیوتر ؟ چرا نرفتم برای کار دیگه ؟ چرا خودمو معتاد کامپیوتر کردم ؟ واقعا اینا سعالاتی هستند که اگر کسی از شما بپرسه جواب قانع کننده ای براش نداریم . من خودم وقتی واقعا نگاه میکنم میبینم که خیلی زیاده روی میکنم تو کار با وسایل رایانه ای . الان برااتون میگم که همچی از کجا شروع شد !!
وقتی که من آخرای 4 سالم بود یک روز پدرم با همکارش اومدن تو خونه که هر کدوم یه جعبه دستشون بود . البته من که یادم نیست . اینارو برام تعریف کردن . خلاصه اینا وسایل رو در آوردن و وصل کردن . منم خوب خیلی شیطون بودم و تو دست و پاشون میپلکیدم .
همکار بابام مهندس کامپیوتر بود و بعد اینکه کامپیوتر رو وصل کردن اول یه سی دی ویندوز ایکس پی گزاشت روش و نصب کرد . بعد هم چنتا بازی و برنامه نصب کرد و خداحافظی کرد و رفت . منم نمیدونستم این وسیله چیه و خیلی حیجان زده بودم که بابام بم گفت این اسمش کامپیوتر . منم که
4 سال بیشتر نداشتم و هیچ حالیم نبود و ولش کردم و رفتم سر کار خودم تا چند هفته بعد که بابام با یه سیدی اومد داخل و برای من خریده بود !! نمیدونستم چیه و خیلی دلم میخواست بدونم چیه !!بابام منو نشوند پای کامپیوتر و بازی زیبا و جداب ماریو رو گداشت تو کامپیوتر و بهم چنتا دکمه یاد داد که با این میره جلو با این راست و ....
من فقط اسم بازی رو میشناختم و هیچ نمیدونستم ولی تو 3 ، 4 هفته اول فول شدم  و چند مرحله ای رفتم جلو (( البته به کمک خواهرم )) ....
1 سال همینطور گذششت و من نزدیک  های 6 سالم بود و دیگه در حد یک آدم ضعیف کامپیوتر بلد بودم و در حد ساختن فایل و پاک کردن فایل یا رفتن به قسمت بازی ها و حتی نصب یک بازی ساده رسیده بودم . همینطور میگذشت تا این که یه روز بابام با یه شور و شوق خواص به همراه یه دستگاه ((مودم))خواص اومد به خونه !!
بعد از سعال کردن که چی شده و چه خبره و اینا معلوم شد که اینترنت گرفته ((128kb دو گیگ))!!!!!!!!!!!!! هیچ کی اصلا نمیدونس اینترنت چیه و بابام کامپیوتر رو جابجا کرد به طرف سیم تلفن و سیم تلفن رو زد به کامپیوتر و با 1001 امید اینترنت رو وسل کرد وهر وقت اینترنت لازم بود سیم تلفت رو میکشید و به کامپیوتر وسل میکرد تا این که صدای خانواده در اومد و مجبود به خرید یه  splinter شد و دیگه همیشه اینترنت وصل بود و زمانیکه چیزی سرچ میکرد یه سگ تو صفحه میومد و تو یه کتاب نیم ساعت میگشت و من عاشق این سگه بودم و از اینجا بود که من با اینترنت آشنا شدم .
از این اطفاق ها من فقط یه صحنه های لحظه ای یادمه و همش رو برام تعریف کردن .
دیگه یاد گرفته بودم برم تو گوگل ولی هنوز سواد نداشتم برای همین به دردم نمیخورد و میرفتم سر بازیه خودم .
گذشت و گذشت و گذشت تا من 8 سالم شد و سواد دار شدم ولی در حد چیزای مبتدی و کلاس اولی ها بلد بودم مثل همین بابا آب داد و نون داد و ....
و باز هم گذشت و گذشت تا من 10 سالم شد و با بازی حیجان انگیز و پر ترفدار counter strike 1.6 آشنایی پیدا کردم و بعد از هفته ها پام به گیم نت باز شد و آنلاین بازی کردن رو یاد گرفتم و چیزی نگذشت که واقعا استادی شده بودم تو کانتر و همیشه بهترین بودم تا زمانیکه 11 سالم شد و با یه بازی متفاوت آشنا شدم و زندگیم رو تغیر داد و من به جای روزی 2 ساعت بازی روزی 5 یا 6 ساعت هم بازی میکردم . اسم این بازی که اینقدر منو معتاد کرد world of warcraft  بود یا به اسم مخفف wow  بود که میشد تو بازی یه آدم متفاوت باشی .
1 سالی گدشت تا این که پدر مادرم دیگه نمیزاشتن من برم گیم نت برای همین برام یه کامپیوتر با قطعات بالایی گرتن که هنوز هم جرو بهترین هاست .
منم هرچی بازی دوستام داشتن گرفتم و پر بازی کردم کامپیوتر  رو .
زیاد با اینترنت کاری نداشتم تا این که تو مدرسه با یکی از هم کلاسی هام که مخ کامپیوتر بود به قول خودش صمیمی شدم و ازش کلی چیز یاد گرفتم .
خیلی چیزا یادم داد و دستش درد نکنه و اگه اون نبود شاید هنوز هم تو حال و هوای خماری بازی کردن بودم .
وقتی که کمی از اینترنت یاد گرفتم و فهمیدم به چه درد هایی میخوره تازه فهمیدم هنوز به انداره یک قطره از دریای راز های کامپیوتری هم یاد نگرفتم و تا میتونستم دیگه به جای بازی تو نت دنبال آموزش های کامپیوتر میگشتم و الکی چرخ میزدم . هر چند هنوز هم خیلی بازی میکردم ولی به هر حال 2 چهارم از بازی کردن هام کم شده بود !
اینم بگم که من از 7 سالگی ورزش رو شروع کردم و از هر ورزشی که بگی یه سر رشته ای دارم .
باز هم گذشت تا رسیدم به کلاس اول راهنمایی و با معلم های زیادی آشنا شدم که یکی از اونا رشته کامپیوتر بود ولی یکی از درس ها رو به ما یاد میداد که حالا اسمش رو نمیارم .
اون منو با هنر بازی سازی آشنا کرد که در اوایل با برنامه بسیار مبتدی game maker بازی های ساده میساختم .
ولی علاقه خیلی عجیبی به هک و خرابکاری داشتم .
فکر میکردم مثلا هک شهرت میاره و خیلی کیف میده و همه بت احترام میزارن ولی هرچی گشتم چیزی پیدا نکردم  ولی نا امید نشدم و خیلی بیشتر گشتم تا این که کم کم داشت یه چیزایی دست گیرم میشد و خیلی خودمو بزرگ میدونستم  تا این که برای یاد گیری بیشتر تسمیم گرفتم برم پیش یکی از فامیلامون . ولی وقتی فهمید دارم میرم طرف هک و کار خلاف دستمو گرفت کشید بالا و خیلی دستش درد نکنه . بهم یاد داد که خلق کردن بهتره تا نابود کردن . بهم یاد داد که مردم کسی رو که یه چراغ رو میسازه تا نور ببخشه ببشتر دوست دارن تا کسی که اون چراغ رو میشکنه و برای مردم مشکل ایجاد میکنه.
منو برد پلیس فتا تا جوونایی که به قول خودشون هکر بودن رو با دست بند اینور اونور میبردن نشونم بده و من سنگ کوپ کرده بودم .
از اون روز زفتم کلاس های برنامه نویسی و تو 7 ماه زبون c++ رو یاد گرفتم و فامیلمون هم بهم خیلی کمک کرد و واقعا دستش درد نکنه .
فعلا هم تازگی ها ثبت نام کردم تو کلاس های تعمیرات گوشی و برنامه نویسی اندروید و انشاالله زمانی که این کلاس ها تموم بشه میرم کلاس های python و php و بعد اونها هم ببینیم خدا چی میخواد
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۳/۲۶
ali muller

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی